English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (641 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
straighten U درست کردن مرتب کردن
straightened U درست کردن مرتب کردن
straightening U درست کردن مرتب کردن
straightens U درست کردن مرتب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
Other Matches
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
justification U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
semi processed data U داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
mend U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt [to] U جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
mended U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
labourvt U بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
dresses U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
serializing U مرتب کردن سریال کردن
serialises U مرتب کردن سریال کردن
range U مرتب کردن میزان کردن
ranged U مرتب کردن میزان کردن
serializes U مرتب کردن سریال کردن
ranges U مرتب کردن میزان کردن
serialized U مرتب کردن سریال کردن
serialize U مرتب کردن سریال کردن
serialised U مرتب کردن سریال کردن
dispose U مرتب کردن مستعد کردن
serialising U مرتب کردن سریال کردن
to touch off U با شتاب درست کردن زودرسم کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
repair U درست کردن جبران کردن تعمیر
repaired U درست کردن جبران کردن تعمیر
make U درست کردن ساختن اماده کردن
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
marshalled U مرتب کردن
collates U مرتب کردن
collating U مرتب کردن
marshal U مرتب کردن
graduate U مرتب کردن
marshaled U مرتب کردن
marshaling U مرتب کردن
marshals U مرتب کردن
tidy U مرتب کردن
order U مرتب کردن
graduates U مرتب کردن
arrange U مرتب کردن
draw up U مرتب کردن
arranged U مرتب کردن
concerts U مرتب کردن
concert U مرتب کردن
arranging U مرتب کردن
to map out U مرتب کردن
cleans U مرتب کردن
collated U مرتب کردن
collate U مرتب کردن
graduating U مرتب کردن
lineup U مرتب کردن
clean U مرتب کردن
cleaned U مرتب کردن
clear up U مرتب کردن
cleanest U مرتب کردن
put straight U مرتب کردن
arranges U مرتب کردن
regularised U مرتب کردن
straighten up <idiom> U مرتب کردن
to cleanvp U مرتب کردن
regularize U مرتب کردن
tidiest U مرتب کردن
set in order U مرتب کردن
fix up U مرتب کردن
tidies U مرتب کردن
regularizes U مرتب کردن
tidied U مرتب کردن
regularizing U مرتب کردن
tidying U مرتب کردن
tidier U مرتب کردن
collocating U مرتب کردن
collocates U مرتب کردن
regularises U مرتب کردن
regularising U مرتب کردن
regularized U مرتب کردن
to put to rights U مرتب کردن
collocate U مرتب کردن
collocated U مرتب کردن
squaring U مرتب کردن کلاه
quicksort U مرتب کردن سریع
reorder U دوباره مرتب کردن
set U نهادن مرتب کردن
sets U نهادن مرتب کردن
setting up U نهادن مرتب کردن
squared U مرتب کردن کلاه
squares U مرتب کردن کلاه
collating sort U مرتب کردن داده
data processing U مرتب کردن داده ها
redd U مرتب کردن رهاساختن
to fix up U مرتب کردن جادادن
tree sort U مرتب کردن درختی
pick up <idiom> U تمیز ،مرتب کردن
distributive sort U مرتب کردن توزیعی
bubble sort U مرتب کردن حبابی
shipshape U مرتب کردن منظم
oscillating sort U مرتب کردن نوسانی
ripple sort U مرتب کردن موجی
block sort U مرتب کردن بلاکی
selection sort U مرتب کردن گزینشی
internal sort U مرتب کردن درونی
insertion sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن
square U مرتب کردن کلاه
devises U درست کردن اختراع کردن
emends U تصحیح کردن درست کردن
integrate U کامل کردن درست کردن
integrates U کامل کردن درست کردن
righted U درست کردن اصلاح کردن
fixes U درست کردن پابرجا کردن
emending U تصحیح کردن درست کردن
compose U درست کردن تصنیف کردن
emended U تصحیح کردن درست کردن
integrating U کامل کردن درست کردن
devised U درست کردن اختراع کردن
fix U درست کردن پابرجا کردن
to make up U درست کردن تکمیل کردن
regulated U میزان کردن درست کردن
adapting U جور کردن درست کردن
adapts U جور کردن درست کردن
mends U مرمت کردن درست کردن
regulate U میزان کردن درست کردن
right U درست کردن اصلاح کردن
mended U مرمت کردن درست کردن
composes U درست کردن تصنیف کردن
devising U درست کردن اختراع کردن
righting U درست کردن اصلاح کردن
devise U درست کردن اختراع کردن
mend U مرمت کردن درست کردن
regulates U میزان کردن درست کردن
regulating U میزان کردن درست کردن
emend U تصحیح کردن درست کردن
multifile sorting U مرتب کردن چند فایلی
multireel sorting U مرتب کردن چند حلقهای
multipass sort U مرتب کردن چند گذری
juxtaposition U مرتب کردن موضوعات در کنار هم
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
clear the decks <idiom> U همه جارا مرتب کردن
exchange sorting algorithm U مرتب کردن به روش حبابی
sorting network U شبکه مرتب کردن داده ها
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
polyphase sort U مرتب کردن چند فازی
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
radix sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن مبنایی
adjusting U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
adjusts U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
selectively U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
selective U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjust U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
scheduling U مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
quicksort U روش مرتب کردن سریع فایل
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
alphasort U مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
filing system U روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
concocts U درست کردن
fashioned U درست کردن
builds U درست کردن
concocting U درست کردن
buildings U درست کردن
fashions U درست کردن
to fix up U درست کردن
concocted U درست کردن
fashioning U درست کردن
concoct U درست کردن
to get up U درست کردن
make U درست کردن
makes U درست کردن
redd U درست کردن
fashion U درست کردن
to erect into U درست کردن از
build U درست کردن
make up U درست کردن
indite U درست کردن
fettle U درست کردن
to put in to shape U درست کردن
shape U درست کردن
shapes U درست کردن
weave U درست کردن
weaves U درست کردن
manufactures U درست کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1Arousing
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com